«ناخدا خورشید» ناصر تقوایی را روی پرده ببینید
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۷۵۳۱۵
به گزارش همشهری آنلاین، همانطور که ناصرتقوایی خودش میگوید: «در تابستان سال ۱۳۲۰ خورشیدی، در گرمای جنگ جهانگیر دوم، در قلب جنگلی از نخلهای ستبر سبز، در یک روستای عربنشین زاده شدم. در کودکی یک سیاح حرفهای بودم و همراه پدر به دوردستترین بندرهای دریای جنوب سفر کردم و هرکلاس ابتدایی را در شهری و دهکورهیی خواندم و هفت سال بعد که به زادگاه خودم برگشتم در عالم خیال یک سندباد نوجوان بودم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، این هنرمند در سالهای اخیر به دلیل بیماری، کمتر در محافل عمومی حاضر شده است و قرار است نسخه مرمت شده فیلم «ناخدا خورشید» که توسط فیلمخانه مرمت و اصلاح شده است، روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ساعت ۱۶ برای علاقمندان سینما در سالن فردوس موزه سینما به روی پرده میرود و بعد از نمایش فیلم نشستی با حضور هارون یشایایی تهیه کننده و سعید قطبی زاده نویسنده و منتقد سینما پیرامون سینمای تقوایی و این فیلم برگزار شود.
برای ناصر تقوایی و سینمایش«ناخدا خورشید» برداشت آزادی از داستان "داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی است که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (داریوش ارجمند) و لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد (سعید پورصمیمی) را در پنجمین جشنواره فیلم فجر برای بازیگران این فیلم به همراه داشت.
همچنین ناصر تقوایی جایزهٔ یوزپلنگ برنزی چهل و یکمین دورهٔ جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو را به خاطر فیلم "ناخدا خورشید" دریافت کرده است.
در خلاصه داستان آن آمده است: «خواجه ماجد، ناخدا خورشید را لو میدهد و بار قاچاق لنج ناخدا به آتش کشیده میشود. دلالی به نام فرحان که میخواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد وارد بندر میشود. او با ناخدا خورشید تماس میگیرد. ناخدا که احتمال میدهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری میکند و چند مرد را که ظاهراً در ترور حسنعلی منصور دست داشتهاند به آنسوی آب میرساند. پسازآن چند تبعیدی نیز از فرحان میخواهند که اسباب فرار آنان را فراهم کند. ناخدا این بار نیز با اکراه به این ماجرا کشیده میشود. تبعیدیها پیش از فرار خواجه ماجد و مباشرش را میکشند و مرواریدهای او را میربایند. فرحان و ملول دستیار ناخدا نیز کشته میشوند و در نزاع خونینی که میان تبعیدیها و ناخدا درمیگیرد، همگی از پای درمیآیند.
در این فیلم بازیگرانی همچون داریوش ارجمند، سعید پورصمیمی، فتحعلی اویسی، علی نصیریان، پروانه معصومی و. .. به ایفای نقش پرداختهاند.
در سال ۹۵؛ بخشی از فیلمنامه «ناخدا خورشید» توسط موزه سینما پیدا شد و قرار شد که به ناصر تقوایی تقدیم شود.
اصل فیلمنامه «ناخدا خورشید» در هیچ یک از مراکز سینمایی یافت نشده و تنها بخشهایی از این فیلمنامه در آن مقطع توسط هارون یشایائی تهیه کننده این فیلم در اختیار موزه سینما قرار گرفت و به ناصر تقوایی اهدا شد.
آنطور که موزه سینما در آن مقطع اعلام کرد؛ بخش های موجود از فیلمنامه «ناخدا خورشید» مربوط به یک سوم پایانی این فیلم سینمایی است و آنچه از این فیلمنامه در اختیار موزه سینما قرار دارد، از سکانس ۳۰ تا ۴۱ «ناخدا خورشید» است که صفحات ۹۹ تا ۱۲۵ را در بر میگیرد.
تقوایی همان مقطع اعلام کرد که در جستجوی فیلمنامه دستنویس و کامل «ناخدا خورشید» است و اگر کسی آدرسی از این فیلمنامه دارد به اطلاع این کارگردان سینمای ایران برساند.
هارون یشایایی تهیهکننده سینما که فیلمهای «ناخدا خورشید» و «ای ایران» که دو فیلم از سه فیلم بعد از انقلاب ناصرتقوایی را تهیه کرده است، در گفتوگویی سالها قبل به ایسنا گفته بود: قابلیتهای ناصر تقوایی بهعنوان نویسنده، کارگردان و محقق قابل تردید نیست. مخصوصا در مورد فرهنگ مردم جنوب ایران، تقریبا آدم منحصر بهفردی است.
او به یکی از دلایل ماندگاری «ناخدا خورشید» اشاره کرد و افزود: ناصر تقوایی آنقدر خوب جنوب را میشناسد که در واقع «ناخدا خورشید» مقطعی از زندگی مردم سواحل خلیج فارس را منعکس کرده است.
یشایایی از حضور جهانی این فیلم یاد کرد و افزود: «ناخدا خورشید» در ایران و هرکجای دنیا که به نمایش درآمد، مورد تحسین قرار گرفت. آن زمان که سینمای ایران هنوز در دنیا معرفی نشده بود، تقریبا جزو اولین فیلمیهای بعد از انقلاب بود که سینمای ایران را به دنیا معرفی کرد.
همینطور در مورد فیلم «ای ایران»، باز «ای ایران» مقطعی از تاریخ ایران را منعکس کرده است و هر دو این فیلمها جزو فیلمهای ماندگار در سینمای ایران هستند.
هارون یشایایی در بخش دیگری از این گفتوگو درپاسخ به دلایل کمکاری فیلمسازانی چون ناصر تقوایی در آن مقطع گفت: مجموعهی شرایط باعث این اتفاق میشود. بعضی از این شرایط به شخص هنرمند برمیگردد که بالاخره سن و سالش زیاد میشود و تواناییهاش کم میشود و بخشی به شرایطی که محدودیت ایجاد میکند، برمیگردد. یکی از دلایل اصلی فیلم نخواستن ناصرتقوایی به این موضوع برمیگردد که؛ در شرایط فعلی بخش خصوصی توان ساختن فیلمهای فرهنگی را ندارد. در این روزگار عموما بدنهی سینما، فیلمهایی میسازد که مطمئن باشد، تماشاچی میرود و گیشه جواب میدهد، بنابراین ساخت فیلمهایی که ماهیت فرهنگی داشته باشد، سخت شده است.
هارون یشایایی از تهیهی دو فیلم «ناخداخورشید» و «ایایران» یاد کرد و افزود: بنده با ناصر تقوایی سالها دوست هستم و ساخت این دو فیلم نیز برمبنای دوستیام با ایشان ساخته شده و نه بر مبنای یک تصمیم حرفهای؛ یعنی من با ناصر تقوایی دوست هستم و بیشتر دوستیمان مبنای این همکاری بوده است تا مسائل دیگر.
کد خبر 836405 منبع: ایسنا برچسبها کارگردانان سینمای ایران سینمای ایران ناصر تقوايىمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران سینمای ایران هارون یشایایی ناخدا خورشید سینمای ایران ناصر تقوایی موزه سینما فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۷۵۳۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید، اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد.
به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد. «دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت.
سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند. ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند.
در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد، اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم، اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
منبع: روزیاتو
tags # بازیگر سینما ، سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند (تصاویر) کشف پرنده عجیبی که سمت راست بدنش نر است و سمت چپش ماده!